بررسی وضعیت شاخص های کرامت انسانی از دیدگاه اسلام در سطح فردی(مورد مطالعه کاربران اینستاگرام)

سلام پرسشنامه زیر جهت انجام پژوهشی با عنوان
"بررسی وضعیت شاخص های کرامت انسانی از دیدگاه اسلام در سطح فردی(مورد مطالعه کاربران اینستاگرام) تهیه شده
ممنون میشم اگه به بنده لطف کرده و پرسشنامه رو تکمیل کنید🙏🙏

لینک پرسشنامه

دلم گرفته...

کوه

تــا بپـیـــونـدد به دریـا کـــــوه را تنـــها گــــذاشت
رود رفــت امـــا مســیر رفـتنــش را جـــا گذاشت
هیچ وصلی بی جدایی نیست، این را گفت رود
دیده گلگون کـــرد و ســر بر دامـن صحرا گذاشت
هــر کــه ویران کـــرد ویران شد در این آتش سرا
هیـــزم اول پـایـــه ی ســــوزاندن خـــود را نهــاد
اعتبـار ســـر بلنــدی در فـــروتـــن بــودن اســـت
چشــمه شد فواره وقتی بر سر خود پا گذاشت
مــــوج راز ســــر به مهری را به دنیا گفت و رفت
با صــدف هایی که بین ســـاحل و دریا گذاشت

فاضل نظری

دلم گرفته...

​​​​​​​

دلم که میگیرد به آسمان نگاه میکنم.........

آنوقت با خود میگوییم این همان آسمانیست که بقیه ی آدم هایی که غمگینند به آن نگاه میکنند.....

حس خوبیست....... تازه میفهمی که تنها نیستی.....

 

ای باران ای باران از غصه ام آگاهی....

تا ماه شب افروزم پشت این پرده ها نهان است
باران دیده ام، همدم شبم یارِ آنچنان است
جان می لرزد که ای وای اگر دلم دیگر برنگردد
ماهم به زیر خاک و دلم در این ظلمت زمان است

ای باران ای باران از غصه ام آگاهی
بزن نم به خاکش ز اشکم نپرسد چرا تنهایی
بگو به خاکم نشینه ماهی میباری بر مزارش خوش به حالت که بارانی
از قطره ات چون شکفد به خاکش سبزه همی
بوی ماهم کشان ابرِ خاکش، ابرِ باران

 


ترانه سرا : افشین یداللهی

آه یک روز همین آه تو را می‌گیرد

به نسیمی همه راه به هم می‌ریزد
کی دل سنگ تو را آه به هم می‌ریزد

سنگ در برکه می‌اندازم و می‌پندارم
با همین سنگ زدن، ماه به هم می‌ریزد

عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است
گاه می‌ماند و نا گاه به هم می‌ریزد

آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده است
دل به یک لحظه کوتاه به هم می‌ریزد

آه یک روز همین آه تو را می‌گیرد
گاه یک کوه به یک کاه به هم می‌ریزد .... فاضل نظری

علاج واقعه

علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد

دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست

به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز

وگرنه سیل چو بگرفت،سد نشاید بست

سعدی

دریا سکوت کرده و من بغض کرده ام

دریا شده است خواهر و من هم برادرش

شاعرتر از همیشه نشستم برابرش

خواهر سلام ! با غزلی نیمه آمدم

تا با شما قشنگ شود نیم دیگرش

خواهر ! زمان زمان برادرکشی است باز

شاید به گوش ها نرسد بیت آخرش

می خواهم اعتراف کنم : هر غزل که ما

با هم سروده ایم , جهان کرده از برش

با خود مرا ببر که نپوسد در این سکون

_ شعری _ که دوست داشتی از خود رهاترش

دریا سکوت کرده و من حرف می زنم

حس می کنم که راه نبردم به باورش

دریا ! منم _ همو که به تعداد موج هات

با هر غروب خورده بر این صخره ها سرش

هم او که دل زده است به اعماق و کوسه ها

خون می خورند از رگ در خون شناورشواهر ! برادر تو کم از ماهیان که نیست

خرچنگ ها مخواه بریسند پیکرش

دریا سکوت کرده و من بغض کرده ام

بغض برادرانه ای از قهر خواهرش

محمدعلی بهمنی

 

خدایا...

خدایا....

می دانم این روزها ازدستم خسته ای

کمی صبر کن خوب می شوم

بگذار باران بزند، دلم بگیرد میروم زیر آسمانت، دست هایم را می سپارم به دستت سرم را

می گیرم به سمتت قلبم مال تو

اشک هایم که جاری شود

می شوم همانی که دوست داری....

فروغ فرخزاد

باز پاییز...

نفس عمیق بکش و چشمانت را ببند
آرامش طبیعت را احساس کن
اجازه بده آرامش در ذهنت جریان پیدا کند
بگذار زمزمه باد در گوش هایت بپیچد
در شب آرام پاییزی

 

امان از زمانه

خسرو شکیبایی با اون صدای طلاییش می گفت: بعضی وقت ها یکی یه طوری می سوزونت که هزار نفر نمی تونند خاموشت کنند بعضی وقت ها یکی طوری خاموشت می کنه که هزار نفر نمی تونند روشنت کنند. زمانه ایست که خیلی چیزها آنطوری که بود یا باید باشد نیست.

هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی

هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی

از این زمانه دلم سیر میشود گاهی

مبر ز موی سفیدم گمان به عمر دراز

جوان ز حادثه ای پیر می شود گاهی

یا حسین....

عقل بیهوده سر طرح معما دارد

عقل بیهوده سر طرح معما دارد
بازی عشق مگر شاید و اما دارد

با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفت
سر سربسته چرا اینهمه رسوا دارد

 

در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست
آینه تازه از امروز تماشا دارد

بس که دلتنگم اگر گریه کنم می گویند
قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد

 

تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد

عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد.

"فاضل نظری"

ای زندگی بردار دست از امتحانم

ای زندگی بردار دست از امتحانم

چیزی نه میدانم نه میخواهم بدانم

دلسنگ یا دلتنگ ! چون کوهی زمینگیر

از آسمان دلخوش به یک رنگین کمانم

کوتاهی عمر گل از بالا نشینی ست

اکنون که میبینند خوارم،در امانم

دلبسته افلاکم و پابسته خاک

فواره ای بین زمین و آسمانم

آن روز اگر خود بال خود را می شکستم

اکنون نمی گفتم بمانم یا نمانم؟!

قفل قفس باز و قناری ها هراسان

دل کندن آسان نیست ! آیا می توانم ؟!

به یاد پدر.....

 

رفتی و ندیدی که چه محشر کردم

با اشک تمام کوچه را تر کردم...

                                                             وقتی که شکست بغض تنهایی من

                                                             وابستگی ام را به تو باور کردم....

بعضی حرفا.....

بعضی حرفا ، بعضی کارها ، بعضی آدم ها را عجیب از چشم می اندازد !
فقط یک چشم به هم زدن کافیست برای از چشم افتادن …

 

ای بی وفای سنگدل قدرناشناس!

ای بی وفای سنگدل قدرناشناس!
از من همین که دست کشیدی تو را سپاس

با من که آسمان تو بودم روا نبود
چون ابر هر دقیقه درآیی به یک لباس

آیینه ای به دست تو دادم که بنگری
خود را در این جهان پر از حیرت و هراس

پنداشتی مجسمه سنگ و یخ یکی است؟
کو آفتاب تا بشوی فارغ از قیاس

دنیا دو روز بیش نبود و عجب گذشت!
روزی به امر کردن و روزی به التماس

مگذار ما هم ای دل بی زار و بی قرار
چون خلق بی ملاحظه باشیم و بی حواس

فاضل نظری

 

یا من ارجوه لكل خیر...

یا من ارجوه لكل خیر:

 ای كسی كه در هر امر خیری به تو امید دارم.

 و آمن سخطه عند كل شر:

و در امان هستم از هر نوع شر و بدی ناشی از خشم و غضب او.

یا من یعطی الكثیر بالقلیل:

 ای آن كه در مقابل اعمال اندك و ناچیز ما، پاداش بسیار عطا می نمایی.

یا من یعطی من سئله. یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحننا منه و رحمة:

 ای كسی كه به هر نیازمند و حاجت مندی عطا می كنی، ای كه عطا می كنی به كسی كه تو را نمی خواند و از تو چیزی نمی خواهد و تو را نمی شناسد كه صاحب مهر و عطوفت و رحمت هستی.

اعطنی بمسئلتی ایاك جمیع خیر الدنیا و جمیع خیر الاخره:

 عطا كن به من در مقابل خواهش و خواسته ام همه خیر دنیا و همه خیر آخرت را.

واصرف عنی بمسئلتی ایاك جمیع شر الدنیا و شر الاخره. فانه غیر منقوص ما اعطیت:

 و دور كن از من بنا برخواسته و خواهشم جمیع شر و بدی دنیا و شر و بدی آخرت را، زیرا هر چقدر تو عطا كنی (از خزانه فضل و كرمت) كم نمی شود.

و زدنی من فضلك یا كریم:

 و بیفزا برای من از فضل و بخشش.

 یا ذالجلال و الاكرام یا ذالنعماء والجود یا ذاالمن و الطول حرم شیبتی علی النار:

ای صاحب جاه و جلال و اكرام، ای صاحب نعمتها و جود و بخشش، ای كسی كه بر ما منت می گذاری و (حاجات ما را برآورده می سازی) و ای بلند مرتبه سخاوتمند، آتش جهنم را بر موی سفید من حرام گردان.

خدایا...

دنیا همون جایی است که خدا تو رو فرستاد ، تا ارزش های قلبت رو معلوم کنه…

گاهی برات جهنم می شه ، گاهی بهشت! بستگی به کردارت داره…

ولی یادت باشه تمام زیبایی های عالم در لحظات سخت خلق میشه، تمام ایثار و بخشش و گذشت و فداکاری ها و زیبایی های دنیا در شرایط بحرانی خلق شده… پس شاید این شرایط بحرانی حکمت خداست…

اکنون که در این آزمایشگاه دنیا گرفتارم ؛ ایمانم… قد و قواره ام، ارزشم معلوم میشه… عده قلیلی در این شرایط ناسزا می گویند، و خیلی ها می گویند، خدایا اگر گرفتارم ، حتما حکمت توست و دلیلی دارد…

شاید اگه در سختی نباشی؛ شب و روزت بخور و بخواب بشه… در صورتی که اومدی به این دنیا تا ارزش های درونت متجلی بشه…

وقتی میگی خدایا کمکم کن، دلم گرفته گرفتارم؛ یادت باشه که خدا به کسی ظلمی نکرده، و اگه یک بدبختی تو زندگیت متجلی شده، از کردار خودت بوده…

اگه امروز کارت به خدا افتاده از اعمال قبلی خودته؛ و مطمئن باش 

خدا ظالم نیست

من خودم هستم...

ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ ...!!ﮔﺎﻫـــــﯽ ﺑﺎ ﮐﺴانی ﺳﺎﺧﺘﻪ! ﮔﺎﻫــــــــﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ...!! ﮔﺎﻫــــــــــﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ؛ ﮔﺎﻫـــــــــــﯽ ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ ...!! ﮔﺎﻫـــــــــــــﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ!ﮔﺎﻫـــــــــــــــﯽ ﺩﺭ ﺗﻨـــــــﻬﺎﯾﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ ...!! ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻝ؛ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺭﺳــــــﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﮕــــــــﻮﯾﻢ : ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻤــــــــﺎﻡ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭﺱ " ﺁﻣﻮﺧــــــــﺘﻪ ﺍﻡ "...!!

ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺧﻮﺷﺤـــــﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ ...!! ﺷﺎﯾﺪﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ ...! اﻣﺎ ﺻﺎﺩﻗﻢ ..ﻣـــــــــــــﻦ ﺧﻮﺩﻡ

ﻫﺴﺘﻢ ...!! ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ..

 

تولدم مبارک....

یکسال گذشت
روزایه خوب و بد زیادی بود!
به خیلیا بدی کردم که حقشون نبود😔
بدی های زیادی هم دیدم که حقم نبود👍
با آدمای جدیدی اشنا شدم❤
یه کوچولو #عاقل تر شدم😁
پستی و بلندی زیادی دیدم👎
عوضش هرجا ناامید شدم #خدارو دیدم🙏
یه تشکر از همه دوستای گلم که هوامو داشتن❤
امیدوارم هرچی میخوان تو #زندگی داشته باشن❤

 

ساده باش...

ساده که باشی
آدم ها خیلی زود دوستت می شوند و تو خیلی دیـــــر می فهمی دشمنت بودند
ساده که باشی
آدم ها با همه کمبودهایشان به غرورت حمله می کنند و با همه غرورشان مچاله ات می کنند
ساده که باشی
تو همیشه رو بازی می کنی و آدم ها همیشه بازیگران پشت پرده می مانند
ساده که باشی
آدمها اوقات بیکاریشان را با سادگی ات پُر می کنند و خود در لحظه های اندوه تنها می مانی
ساده که باشی
سادگی ات را حماقت می خوانند و کسی نمی فهمد که تو از فرط “آدم بودن” ساده ای…

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود....

خدایا....

خدایا...

گاهی حجم دنیای درونم از وجودت تهی میشود..

آن وقت من میمانم و تنهایی و ترسهایم..

درها دیوار و امیدهایم یک آرزوی دور از دسترس..

تنها نور توست که دلم را آرام نگاه میدارد..

پس نورت را هر روز بر دلم بتابان..

آمین

خوب باش

ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﻳﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﮐﻪ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺑﻠﻨﺪﺕ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻨﺪ
ﻭﻟﻲ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻫﻤﺎﻥ ﻳﮏ ﺁﺟﺮ ﻟﻖ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻳﻮﺍﺭﺕ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ،
ﺗﻮ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﺑﺮﻳﺰﻧﺪ !...
ﺗﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﮐﻨﻨﺪ !...
ﺗﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﻳﺖ ﺭﺩ ﺷﻮﻧﺪ !...
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺑﺎﺵ !
ﺩﺳﺖ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻫﻠﺖ ﻣﻴﺪﻫﺪ ؛
ﻭﻟﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻴﺴﺖ ﺗﻮ ﺑﻴﻔﺘﻲ ،
ﺍﮔﺮ ﺑﻲ ﺗﺎﺏ ﻧﺒﺎﺷﻲ ﻭ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﮔﺮﻩ ﺯﺩﻩ ﺑﺎﺷﻲ ،
ﺍﻭﺝ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﻱ ...
ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺎﺩﮔﻲ ...
ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ،
ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻱ ﺍﻃﺮﺍﻓﺖ ﺧﻮﺏ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ،
ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ،
ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺑﻲ ﻫﺎﻳﺖ ﺳﻮ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ،
ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺧﻮﺑﻲ ﻫﺎﻳﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﺪﻱ ﺩﺍﺩﻧﺪ ،
ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ،
ﻫﻤﻴﻦ ﺧﻮﺏ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺯﻳﺒﺎ ﻣﻲ ﮐﻨﻨﺪ
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭﻗﺺ ﻭﺍﮊﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ ؛
ﻳﮑﻲ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺗﻔﺎﻭﺕ ، ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ ...
ﻳﮑﻲ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ، ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ...

 

برگرفته از سایت http://jkz.blogfa.com

زمانه...

در این زمانه بی های و هوی لال پرست

خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست

 

چگونه شرح دهم لحظه لحظه ی خود را

برای این همه ناباور خیال پرست؟

 

به شب نشینی خرچنگ های مردابی

چگونه رقص کند ماهی زلال پرست

 

رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند

به پای هرزه علف های باغ کال پرست

 

رسیده ام به کمالی که جز اناالحق نیست

کمال دار برای من کمال پرست

 

هنوز زنده ام و زنده بودنم خاری ست

به چشم تنگی نامردم زوال پرست

محمدعلی بهمنی

من امشب باز بیدارم...

          میان خواب و بیداری

                   سمند خاطراتم پای می کوبد

                            به سوی روزگار کودکی

                                   دورانِ شور و شادمانی ها

                                          خوشا آن روزگار کامرانی ها...

 

"حمید مصدق"

برگرفته از وبلاگ جملات و اشعار زیبا و خواندنی

پدرم...

پـــدرم

گاهی جزئیات را فراموش می کنم

امـا

چهره ات موقع خندیدن چیزی جزئی نیست که بتوان فراموش کرد

 

دلشکسته......

دلشکسته که باشی 

ساده ترین حرف ها ، اشکت را در می آورند ..

دلشکستگی ... پیچیده نیست !!

یک دل ، یک آسمان ، یک بغض آرزوهای ترک خورده ...

به همین سادگی !!!

حالم خوب است ... اما ، دلتنگ روزهایی هستم ، که 

میتوانستم از ته دل بخندم !!!

دل شکسته هایم را زیر دوش حمام میبرم ...

بعض هایم را زیر شر شر آب داغ میترکانم ...

تا همه فکر کنند ، قرمزی چشمانم از دم کردن حمام است ...!!!

دل شکستگی درد دارد معنا ندارد ..

 

برگرفته از وبلاگ http://harfenegin.blogfa.com/