بسم الله الرحمن الرحیم
دعای روز اول
خدایا روزه مرا در این روز مانند روزه داران حقیقی که مقبول توست قرار ده ، واقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعی مقرر فرما ، ومرا از خواب غافلان « از یاد تو » هوشیار وبیدار ساز وهم در این روز جرم و گناهم را ببخش ای خدای عالمیان واز زشتیهایم عفو فرما ای عفو کننده از گنهکاران .
دعای روز دوم
خدایا مرا در این روز به رضا و خشنودیت نزدیک ساز و از خشم وغضبت دور ساز وبرای قرائت قرآنت موفق گردان به حق رحمتت ای مهربانترین مهربانان عالم .
دعای روز سوم
خدایا در این روز مرا هوش و بیداری در کار اطاعتت نصیب فرما واز سفاهت وجهالت وکارهای باطل دور گردان واز هر چیزی واز هر چیزی که در این روز نازل می فرمایی مرا نصیب بخش به حق جود وکرمت ای بخشنده ترین بخشندگان .
دعای روز چهارم
خدایا مرا در این روز بر اقامه و انجام فرمانت قوت بخش وحلاوت وشیرینی ذکرت را بمن بچشان وبرای ادای شکر خود به کرمت مهیا ساز و در این روز به حفظ و پرده پوشی ات مرا از گناه محفوظ دار ای بصیرترین بینایان عالم .
دعای روز پنجم
خدایا مرا در این روز از توبه و استغفار کنندگان قرار ده و از بندگان صالح مطیع خود مقرر فرما و هم در این روز مرا از دوستان مقرب درگاه خود قرار ده ، به حق لطف و رأفتت ای مهربانترین مهربانان عالم .
دعای روز ششم
خدایا مرا در این روز به واسطه ارتکاب عصیانت خوار مساز وبه ضرب تازیانه قهرت کیفر مکن و از موجبات خشم و غضبت دور گردان ، به حق احسان ونعمتهای بیشمار تو به خلق ای منتهای آرزوی مشتاقان .
دعای روز هفتم
خدایا مرا در این روز به روزه و اقامه نماز یاری کن و از لغزشها و گناهان دور ساز وذکر دائم که تمام روز به یاد تو باشم نصیبم فرما ، به حق توفیق بخشی خود ای رهنمای گمراهان عالم .
دعای روز هشتم
خداوندا در این روز مرا ترحم به یتیمان و اطعام به گرسنگان و افشاء و انتشار سلام در مسلمانان و مصاحبت نیکان نصیب فرما ، به حق انعامت ای پناه آرزومندان عالم .
دعای روز نهم
ای خدا مرا نصیبی کامل از رحمت واسطه خود عطا فرما و به ادله و براهین روشن خود هدایت فرما و پیشانی مرا بگیر و به سوی رضا وخشنودی که جامع هر نعمت است سوق ده ، به حق دوستی ومحبتت ای آرزوی مشتاقان .
دعای روز دهم
خداوندا مرا در این روز از آنان که در تمام امور بر تو توکل کنند ونزد تو فوز وسعادت یابند واز مقربان درگاه تو باشند قرار ده ، به حق احسانت ای منتهای آرزوی طالبان .
دعای روز یازدهم
خداوندا در این روز احسان و نیکویی را محبوب من وفسق ومعاصی را ناپسند من قرار ده ودر این روز خشم وآتش قهرت را به من حرام گردان به یاری خود ای فریاد رس فریاد رسان .
دعای روز دوازدهم
خدایا در این روز مرا به زیور ستر وعفت نفس بیارای وبه جامه قناعت وکفاف بپوشان وبه کار عدل وانصاف بدار واز هر چه ترسانم مرا ایمن ساز به نگهبانی خود ای نگهدار وعصمت بخش خدا ترسان عالم .
دعای روز سیزدهم
خدایا در این روز مرا از پلیدی وکثافات هوای نفس وگناهان پاک ساز وبر حوادث خیر وشر وقضا ، قدرت صبر وتحمل عطا کن وبر تقوی وپرهیزگاری ومصاحبت نیکوکاران عالم موفق دار ، به یاری خود ای مایه شادی واطمینان خاطر مسکینان .
دعای روز چهاردهم
خدایا در این روز مرا به لغزشهایم مؤاخذه مفرما وعذر خبط وخطایم بپذیر ومرا هدف تیرهای وآفتهای عالم قرارر مده به حق عزت وجلالت اب عزت بخش اهل اسلام .
دعای روز پانزدهم :
خدایا در این روز طاعت بندگان خاشع وخاضع نصیب من گردان و شرح صدر مردان فروتن خدا ترس را به من عطا فرما ، به حق امام بخشی خود ای ایمنی دلهای ترسان .
دعای روز شانزدهم:
خدایا در این روز مرا به موافقت " اعمال وافکار" نیکان عالم موفق بدار واز رفاقت اشرار جهان دور گردان و مرا در این بهشت دارالقرار به رحمتت منزل ده , به حقّ الهّیت ومعبودیت ای خدای عالمیان.
دعای روز هفدهم:
ای خدا مرا در ای روز به اعمال صالحه راهنمایی کن وحاجتها و آرزوهایم را بر آورده ساز ای کسی که نیازمند به شرح وسئوال بندگان نیستی, ای خدایی که ناگفته به حاجات وبه سرائر خلق آگاهی بر محمد و آل اطهار او درود فرست.
دعای روز هیجدهم:
خداوندا مرا در این روز برای برکات سحرها بیدار ومتنبه ساز ودلم را به روشنی انوار سحر منوّر گردان و تمام اعضاء وجوارهم را برای آثار وبرکات این روز مسخّر فرما به حق نور جمال خود ای روشنی بخش دلها عارفان .
دعای روز نوزدهم:
خدایا در این روز بهره مرا از برکاتش وافر گردان وراهم را به سوی خیراتش سهل وآسان ساز واز حسنات مقبول آن مرا محروم مسازای راهنمای به سوی دین حق وحقیقت آشکار.
دعای روز بیستم:
خداوندا در این روز درهای بهشتها را به روی من بگشا ودرهای آتش دوزخ را ببند مرا توفیق تلاوت قرآن عطا فرما ، ای فروز آورنده وقار وسکینه بر دلهای اهل ایمان.
دعای روز بیست ویکم:
خداوندا در این روز مرا به سوی رضا وخشنودی خود راهنمایی کن وشیطان را بر من مسلط مگردان وبهشت را منزل ومقامم قرار ده, ای برآورنده حاجات معرفت ومشتاقان حق وحقیقت.
دعای روز بیست ودوم:
خداوندا در این روز درهای فضل وکرمت را به روی من بگشا و برمن برکاتت را نازل فرما وبر موجبات رضا وخشنودیت موفقم بدار ودر وسط بهشتهایت مرا مسکن ده, ای پذیرنده دعالی پریشانان.
دعای روز بیست وسوم:
خدایا در این روز مرا از گناهان پاکیزه گردان و از هر عیب پاک ساز ودلم را در آزمایش رتبه دلهای اهل تقوی بخش, ای پذیرنده عذر لغزشهای گناهکاران.
دعای روز بیست وچهارم:
خدایا در این روز از تو درخواست می کنم آنچه را که رضای تو در اوست, وبه تو پناه می برم از آنچه تو را پسند است, و از تو توفیق می خواهم که دراین روز به فرمان تو باشم وهیچ نافرمانی نکنم, ای عطا بخش سئوال کنندگان.
دعای روز بیست وپنجم:
خداوندا مرا در این روز محب دوستانت ودشمن دشمنانت قرار ده ودر راه روش به طریقه وسنت خاتم پیعمبرانت بدار ای عصمت بخش دلهای پیعمبران.
دعای روز بیست وششم:
ای خدا در این روز سعیم را در راه طاعتت بپذیر وجزای خیر عطا فرما وگناهم را در این روز ببخش و عملم را مقبول وعیبم را مستور گردان, ای بهترین شنوای صدای خلق.
دعای روز بیست وهفتم:
خداوندا در این روز فضیلت لیلة القدر را نصیب من گردان وتمام امور وکارهای مشکل را آسان کن وعذرهایم را بپذیر ورز وگناهم را محو ونابود ساز ای روف ومهربان در حق صالحان.
دعای روز بیست وهشتم:
ای خدا دراین روز به اعمال نافله ومستحبات مرا بهره وافرا عطا فرما وبه حاضر و آماده ساختن مسائل درحقم کرم فرما و وسیله مرابین وسایل واسباب به سوی حضرتت نزدیک ساز ای خدایی که سماجت والحاح بندگان ترا (از کار لطف وبخشش) باز نخواهد داشت.
دعای روز بیست ونهم:
خدایا در این روز مرا سراپا به رحمت خود در پوشان وهم توقیق وحفظ از گناهان روزی فرما ودلم را از تاریکیهای مشکوک واوهام پاک دار ای مهربان بر بندگان مومنت .
دعای روز سی ام
خداوندا در این روز روزه مرا با جزای خیر ومقبول حضرتت آن گونه قرار ده که مورد پسند خود ورسولت واقع گردد وفروع آن را به واسطه اصول آن که ایمان وتوجه به توست محکم اساس گردان به حق سید ما محمد وآل اطهارش وستایش خدای را که پروردگار عالمیان است.
نام و نام خانوادگی : کاظم تبریزی؛ کلاس: دبستان
موضوع انشا: سال گذشته را چگونه گذراندید؟
قلم بر قلب سفید کاغذ می گذارم و فشار می دهم تا انشاء ام آغاز شود. سال گذشته سال بسیار خوبی و پر برکتی می باشد. سال گذشته پسر خاله ام زیرچرخ تریلی رفت و له گشت و ما در مجلس ترحیمش شرکت کردیم و خیلی میوه و خرما و حلوا خوردیم و خیلی خوش گذشت. ما خیلی خاک بازی کردیم. من هر چی گشتم پسرخاله ام را پیدا نکردم. در آن روز پدرم مرا با بیل زد، بدون دلیل! من در پارسال خیلی درس خواندم ولی نتوانستم قبول شوم و من را از مدرسه به بیرون پرت کردند. پدرم من را به مکانیکی فرستاد تا کار کنم و اوستای من هر روز من را با زنجیر چرخ می زد و گاهی موقع ها که خیلی عصبانی می شد من را به زمین می بست و دو سه بار با ماشین یکی از مشتری ها از روی من رد می شد. من خیلی در کارهای خانه به مادرم کمک می کنم. مادرم من را در سال گذشته خیلی دوست می داشت و من را خیلی ماچ می کند ولی پدرم خیلی حسود است و من را لای در آشپزحانه می گذاشت. در سال گذشته شوهر خواهرم و خواهرم خیلی از هم طلاق گرفتند و خواهرم بسیار حامله است و پدرم می گوید یا پسر است یا دوقلو، ولی من چیزی نمی گویم چون می دانم که بچه ای به این اندازه از هیچ کجای خواهرم در نخواهد آمد! در سال گذشته ما به مسافرت رفتیم و با قطار رفتیم. من در کوپه بسیار پدرم را عصبانی کردم و او برای تنبیه من را روی تخت خواباند و تخت را محکم بست و من تا صبح همان گونه خوابیدم! پدرم در سال گذشته خیلی سیگار می کشد و مادرم خیلی ناراحت است و هی به من میگوید: کپی اوغلی، ولی من نمی دانم چرا وقتی مادرم به من فحش می دهد، پدرم عصبانی می شود! در سال گذشته ما به عید دیدنی رفتیم و من حدودا خیلی عیدی جمع کرده ام، ولی پدرم همه آن ها را از من گرفت و آنتن ماهواره ای خرید که بسیار بد آموزی دارد و من نگاه نمی کنم و پدرم از صبح تا شب شوهای بی ناموسی نگاه می کند و بشکن می زند. پدرم در سال گذشته رژیم گرفته است و هر شب با دوست هایش آب(شراب) و ماست و خیار می خورند و می خندند، گاهی وقتا هم آب با چیپس و ماست موسیر
منبع: http://www.cloob.com/etc/quote/list/curpage/500
مرد از راه چشم و زن از راه گوش به دام عشق می افتد .
دوری ، عشق را شدت می بخشد و نزدیکی ، قوت .
پیری مانع از عشق نیست . اما عشق تا حدی مانع از پیریست .
هرگز ندانستم چگونه ستایش کنم تا آنکه آموختم چگونه دوست بدارم .
عشق ناتمام می گوید : من تو را دوست دارم چون به تو نیاز دارم .
عشق تمام می گوید : من به تو نیاز دارم چون تو را دوست دارم .
در حساب عشق یک به اضافه یکی برابر است با همه چیز و دو منهای یک برابر با هیچ .
محال است عاشق باشی و عاقل .
عشق چیزی جز یافتن خویش در دیگران و شادکامی در شناخت نیست .
عشق همانند پروانه ایست که اگر سفت بگیری له می شود و اگر سست بگیری می گریزد .
عشق چون میوه است . ممکن است خوب به نظر آید اما تا وقتی که نرسیده آن را گاز نزن .
عشق چون ساعت شنی است . با خالی شدن مغز ، قلب پر می شود .
عشق غلبه خیال بر خرد است .
مرد به کرات عشق میورزد ، اما کم . زن به ندرت ، اما بسیار .
مردها همواره میخواهند اولین عشق یک زن باشند و زن ها دوست دارند آخرین عشق یک مرد باشند .
تنها پاداش عشق ، تجربه عاشقی است .
با عشق وشکیبائی چیزی نا ممکن نیست .
منبع:http://www.cloob.com/etc/quote/list/curpage/502
...
شوهر: سلام،من Log in کردم.
زن: لباسی رو که صبح بهت گفتم خریدی؟
شوهر: Bad command or File name.
زن: ولی من صبح بهت تاکید کرده بودم!
شوهر: Syntax Error, Abort, Retry, Cancel.
زن: خوب حقوقتو چیکار کردی؟
شوهر: File in Use, Read only, Try after some Time.
زن: پس حداقل کارت عابر بانکتو بده به من.
شوهر: Sharing Violation, Access Denied.
زن: می دونی، ازدواج با تو واقعا یک تصمیم اشتباه بود.
شوهر: Data Type Mismatch.
زن: تو یک موجود بدرد نخور هستی.
شوهر: By Default.
زن: پس حداقل بیا بریم بیرون یه چیزی بخوریم.
شوهر: Hard Disk Full.
زن: ببینم میتونی بگی نقش من تو زندگی تو چیه؟
شوهر: Unknown Virus Detected.
زن: خب مادرم چی؟
شوهر: Unrecoverable Error.
زن: و رابطه تو با رئیست؟
شوهر: The only User with Write Permission.
زن: تو اصلا منو بیشتر دوست داری یا کامپیوترتو؟
شوهر: Too Many Parameters.
زن: خوب پس منم میرم خونه بابام.
شوهر: Program Performed Illegal Operation, It will be Closed.
زن: خوب گوشاتو بازکن، من دیگه بر نمیگردم!
شوهر: Close all Programs and Logout for another User.
زن: می دونی، صحبت کردن باتو فایده نداره، من رفتم.
شوهر: Its now Safe to Turn off your Computer
منبع : www.cloob.ir
به نام خدا
( طناب ) The Rope
داستان را در دلتان با صدای بلند و با توجه بخوانید. مطمئنا تا سال ها آن را در خاطر خواهید داشت.
داستان درباره یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود او پس از سال ها آماده سازی، ماجراجویی خود را آغاز کرد ولی از آنجا که افتخار این کار را فقط برای خود می خواست، تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود.
او سفرش را زمانی آغاز کرد که هوا رفته رفته رو به تاریکی میرفت ولی قهرمان ما به جای آنکه چادر بزند و شب را زیر چادر به شب برساند، به صعودش ادامه داد تا این که هوا کاملاٌ تاریک شد.
به جز تاریکی هیچ چیز دیده نمیشد سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمیتوانست چیزی ببیند حتی ماه وستاره ها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند .پ کوهنورد همانطور که داشت بالا میرفت، در حالی که چیزی به فتح قله نمانده بود، ناگهان پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمامتر سقوط کرد..
سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس، تمامی خاطرات خوب و بد زندگیاش را به یاد میآورد. داشت فکر میکرد چقدر به مرگ نزدیک شده است که ناگهان احساس کرد طناب به دور کمرش حلقه خورده و وسط زمین و هوا مانده است.
حلقه شدن طناب به دور بدنش مانع از سقوط کاملش شده بود. در آن لحظات سنگین سکوت، چارهای نداشت جز اینکه فریاد بزند:
“خدایا کمکم کن”. ناگهان صدایی از دل آسمان پاسخ داد از من چه میخواهی ؟ - نجاتم بده.
- واقعاٌ فکر میکنی میتوانم نجاتت دهم.
- البته تو تنها کسی هستی که میتوانی مرا نجات دهی.
- پس آن طناب دور کمرت را ببر
برای یک لحظه سکوت عمیقی همه جا را فرا گرفت و مرد تصمیم گرفت با تمام توان به طناب بچسبد و آن را رها نکند.
روز بعد، گروه نجات آمدند و جسد منجمد شده یک کوهنورد را پیدا کردند که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود در حالیکه تنها یک متر با زمین فاصله داشت!!
و شما؟ شما تا چه حد به طناب زندگی خود چسبیده اید؟ آیا تا به حال شده که طناب را رها کرده باشید؟
هیچگاه به پیامهایی که از جانب خدا برایتان فرستاده میشود شک نکنید.
هیچگاه نگویید که خداوند فراموشتان کرده یا رهایتان کرده است.
هیچگاه تصور نکنید که او از شما مراقبت نمیکند و به یاد داشته باشید خدا همواره مراقب شماست.