لذت برخی گناهان می تواند بسیار زیاد باشد: خودبزرگ بینی و غرور ورزیدن, غیبت، نگاه به نامحرم، زنا؛ دیدن یک فیلم یا تصویر مستهجن, کنجکاوی و تجسس در امور دیگران و...
در مقابل موارد لذت بخشی نیز وجود دارد که نه تنها گناه نیست بلکه نقطه مقابل گناه کردن است:
لذت خوردن یک غذای خوب , لذت حل یک مساله بغرنج و فهمیدن حقایق هستی، و ... لذت ترک گناه نیز می تواند بسیار لذت بخش باشد.
یکی از ویژگی های انسان لذت جویی است. لذت می تواند از طریق حلال باشد و یا حرام ... از طرفی خداوند ارحم الراحمین است و ما بدین خاطر, این جرات را به خودمان می دهیم که در محضر خدا گناه کنیم. می گوییم خدا می بخشد خدا ارحم الراحمین است... توبه خواهیم کرد فرصت هست ... و همین طور به گناه کردن ادامه می دهیم و از زندگی خود نهایت لذت حلال و حرام را می بریم.
نظر شما چیست؟
متن زیر نقل شده است:
------------------------------------------
سوال شده است:
هزار بار توبه کردم و شکستم، متأسفانه اصرار به گناه دارم. چکار کنیم که شیرینی گناه از قلب ما نابود شود و توبه ما دوام داشته باشد؟
باید دانست گناه برای کسی که حالت انسانی بر وجودش سایه افکنده است شیرین نیست. توضیح مطلب این است که:
هر غذایی هماهنگ و متناسب با طبعی است، و ذائقه سلیم آن طبع، آن غذا را میپسندد و اگر چیزی با آن طبع، ملایم نباشد ردّ میکند. مثلا ذائقه بسیاری از مردم با توجه به طبع خاص آنان با غذای تند سازگار نیست. در مورد چنین افرادی، ابتدا طبع آنان را به غذای تند متمایل نموده و ذائقه آنان را آهسته آهسته به آن عادت میدهند به گونهای که پس از مدتی نه تنها غذای تند را رد نکرده و میپذیرند بلکه چنین غذایی مورد علاقه او شده و خواهان آن میشوند.
انسان از دو نشئه تشکیل شده است: الهی و معنوی (انسانی)، مادی و حیوانی؛ و هر ویژگی او نیز نیازهای متناسب با خود را دارد. ویژگی حیوانی که از ابزار تمایلات نفسانی استفاده میکند انسان را برای ارضای خواست خود میخواند و در این خواستن نیز حدّ و مرزی را نمیشناسد و هوس بازی و هوی خواهی را شعار خود میداند، و چون (این مرز ناشناسی) از طریق معقول و صحیح ارضا نمیشود لذا راههای دیگر را جستجو میکند و به آنچه ما آن را گناه مینامیم رو میآورد.
ویژگی الهی و انسانی او نیز که از گوهر عقل و مروارید فطرت خدایی بهره میبرد نیز چنین است، یعنی انسان را برای ارضای نیازهای خود میخواند و در این خواستن نیز سیری ناپذیر بوده و هیچ حدّ و مرزی را برای تعالی و تکامل انسانی خود نمیشناسد. البته شعار چنین رویکردی خدا خواهی و نیل به زیبایی و آرامش حقیقی است. (البته انسان چون در دنیا زندگی کرده و محل حرکت تکاملی او از دنیا است لذا باید برای بقای زندگی مادی خود، ابزار مناسب آن را داشته باشد، تا بتواند به صورت صحیح و به اندازه نیاز از آن بهره ببرد.)
در چنین جنگی، کسی که به حالت حیوانی توجه کند و خوی و طبع مادی را پر رنگ کند، آرام آرام خوی و خصلت حیوانی او غالب شده و ذائقه او متمایل به لذات دنیایی شده و تن دادن به هر خواسته و لذت دنیایی حتی گناه برای او شیرین میشود. شنیدهاید که برخی انسانها نجاست حوار شده و نجاست خود و دیگران را با لذت میخورند (همان نجاستی که انسان عادی از بوی آن نفرت دارد)؟ همان گونه که برخی حیوانات گاهی چنین میشوند.
در این صورت روشن است که برای آنکه دیگر گناه برای او شیرین نباشد باید به ویژگی انسانی خود توجه بیشتری کند و ذوق خود را بدان جهت سیر دهد. و برای این کار باید مدتی هر چند با سختی تلاش کند. آیا میدانید که برای آنکه حیوان نجاست خوار را پاک کنند هم او را از خوردن نجاست باز میدارند و هم با دادن غذای مناسب، ذائقه او را متمایل به خوراک مناسب میکنند؟ آدمی نیز چنین است، یعنی هم باید نیاز لازم جسم را تا حدّ ممکن فراهم نمود، و هم باید توجه او را بیشتر به ویژگی انسانی و معنویش معطوف نموده و نیازهای آن را برآورده نمود، و هم باید او را از آلودگیها دور نمود.
برای حرکت در این مسیر چند راهکار پیشنهاد میشود: ارتباط با کسانی که میتوانند دوستان خوبی برای انسان باشند و دوری از دوستان ناباب. خداوند میفرماید «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلىَ یَدَیْهِ یَقُولُ یَلَیْتَنىِ اتخََّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا٭ یَاوَیْلَتىَ لَیْتَنىِ لَمْ أَتخَِّذْ فُلَانًا خَلِیلًا٭ لَّقَدْ أَضَلَّنىِ عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنىِ وَ کَانَ الشَّیْطَنُ لِلْانسَنِ خَذُولا؛ و (به خاطر آور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مىگزد و مىگوید: «اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم!٭ اى واى بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم!٭ او مرا از یادآورى (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوارکنند انسان بوده است!» (فرقان/27-29)
توجه به نماز مخصوصا با جماعت و در مسجد؛ در روایت است جوانی از انصار هم با پیامبر نماز میخواند و هم مرتکب فحشا میشد. جریان را به پیامبر گفتند. فرمود: نماز او را از فحشا باز میدارد. مدتی نگذشت که توبه کرد. (بحار الانوار، ج79، ص198) و این حدیث بر اساس آیه شریفه قرآن است «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر؛ نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمىدارد» (عنکبوت/45)
انسان سعی کند هیچ وقت خالی نداشته باشد بلکه همه اوقات خود را با کارهای مفید همراه با تفریحات واقعا سالم پر کند.
منبع:
http://www.yousefyan.mahdiblog.com/article-13.html
------------------------------------------------------
پاسخ دوم
سوال بسیار خوب و مهمی مطرح کردید،این مسأله به عنوان یکی از آسیبهای امر تبلیغ دینی نیز مطرح است.
واقعیت اینست که این امر مربوط به شناخت و معرفت است.
معرفت و شناخت که ابتدا باید از شناخت خداوند متعال شروع و پایه ریزی
شود،باعث خواهد شد تا التزام به احکام او نیز برای انسان امری حیاتی قلمداد
شود.
اگر شناخت صحیح باشد،ولو انسان دلیل حکم را متوجه نشود و یا بر اثر عامل
یا عواملی حکمی را عصیان کند،باز هم اصل وجود حکم را زیر سوال نمی برد.
عقل حکم می کند پذیرش جایگاه صاحب حکم،در پذیرش حکم او تأثیر به سزائی دارد.
سلام علیکم
استفاده کردم.ممنون بحث خوبی بود.
شاید به عنوان تکمله بحث شما این نکته را بتوان اضافه کرد که شناخت واقعی از جایگاه انسانی میتواند از بروز رفتارهایی که عنوان گناه را با خود حمل میکنند جلوگیری نماید. زیرا کسی که مقام خودش را خیلی بالاتر از اینگونه رفتارها ببیند اصولا راحتتر آنها را ترک کینماید.
با تشکر فراوان از اظهارنظر خوب شما.
سلام علیکم
متن مختصر و در عین حال مفیدی بود.استفاده کردم.ممنونم
انشالله لذت ترک لذت روزی شود...